از تو چه پنهون، یه حساب اینستاگرام دارم. یه وقت بدت نیادا! حواسم هست دارم چیکار می‌کنم. یه تعدادی هم فالور دارم. دوستا و آشناها و یه تعدادی غریبه که زیاد نمی‌شناسمشون و دنیای مجازی آوردشون تو صفحه‌م و منو برده تو صفحه‌شون.

نمی‌خوام زیاد اذیتت کنم، وقتتو بگیرم، راستش این دوسه روزه خیلی‌هاشون عکس باباهاشونو گذاشتن و به بهانه‌ی روز ولادت حضرت علیعلیه‌السلام روز پدر رو بهشون تبریک گفتن. هر کی با یه زبونی، با یه لحنی، با یه حس و با یه حالی.

می‌دونی بیشترشون یه عکس جدید از باباهاشون گرفته و منتشر کرده بودن. عکسای جدیدی که غالبا با گوشیاشون گرفتن. دروغ چرا! این چند روزه با دیدن این عکسا خیلی دلم سوخت. منم دلم می‌خواست یه عکس جدید ازت بگیرم و بذارم تو صفحه‌م. مثلا یه عکس جدید ازت کنار سفره‌ی هفت‌سین، تو حرم امام رضا، تو حرم عبدالعظیم یا تو ساحل دریا، ولی می‌دونی که نمی‌شه.

منم و حظ بردن، کیف کردن با همون عکسی که به نظرم بهترین عکسته، زیباترین عکسته؛ تو اتاقم دارمش، تو کامپیوترم دارمش، تو گوشیم دارمش، از همه مهم‌تر تو قلبم دارمش، یه دونه است اما تکراری نمی‌شه، عاشقشم، آخرین عکسته، آخرین عکس من و تو!

بابا! تا آخر دنیا دوستت دارم، روزت مبارک!

+

عکس این نوشته 

 

 

 

* عکس و نوشته جز ارتباط معنایی، ارتباط دیگری با هم ندارند.

* این نوشته برای همان روزهای اول سال و ولادت حضرت امیرعلیه‌السلام است، قسمت انتشارش تا امروز نبود.

* عکس در 

صفحه‌ی معراج الشهداء در اینستاگرام منتشر شده است.


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها